Wednesday, March 2, 2011

چرا هفته ای فقط يکبار دعوت به تظاهرات؟


چرا هفته ای فقط يکبار دعوت به تظاهرات؟


به نظر من اين يک اشکال بزرگ  است. اشکالی که به نيروهای سرکوبگر فرصت باز سازی و تجزيه و تحليل حرکت مبارزاتی مردم را خواهد داد. از طرف ديگر فرصت خواهد داد  تا در طول اين يک هفته نيروهای نخبه و پيشرو جنبش دستگير و سرکوب شوند.  
اين روش مبارزاتی همانطور که قبلا هم گفته ام  بجز دلسردی و ايجاد نا اميدی کاری نخواهد کرد، بهتر است از تجربيات مردم مصر ( ماندن ) در صحنه را بياموزيم و راز موفقيت را در تدام مبارزه ببينيم. . اگر ما از تجربيات ديگر مبازرات مردم کشورها و حتی مبازرات سال 57  تجربه نکنيم حالا حالا ها بايد به اين نوع مبارزه ادامه دهيم.

يک اشکال ديگر اينکه است که متاسفانه هر بار کلمه راديکاليسم * را مساوی با خشونت می دانند و به مردم توصيه می شود شعار راديکال ندهيد. هر چند که مردم در 2 تظاهرات گذشته از آنها عبور کرده و شعار مرگ بر ديکتاتور و مرگ بر خامنه ای سر داده اند ، معنی آن اين است که مردم خواهان تغيير بزرگ يعنی نبود جمهوری اسلامی در کل هستند نه فقط برداشتن يک نفر ، اگر فقط هدف برداشتن يک نفر باشد و به ساختار و سيستمی که 32 سال در خود نيرويهای سرکوبگر را تربيت کرده است ( نيروهای سپاه ، اطلاعات سپاه، اطلاعات کل کشور، بسيج و نيروهای انتظامی ، دادستانی ، و قوه قضائيه)   دست نزنيم عملا کار آنچنانی نکرده ايم ، چه بسا اگر آقايان موسوی و کروبی هم انتخاب می شدند با وجود اين سيستم و نيروهای سرکوبگر ، نهايتان  چيزی شبيه دوران آقای خاتمی که قتل های زنجيره ای در آن اتفاق افتاد نصيب  مردم نمی شد. .
بنظر من کسانی که هنوز به قانون اساسی اعتقاد دارند و خواهان حرکت در چهار چوب اين قانون هستند ، خوب می دانند که حاکمين اگر می خواستند به اين قانون اساسی عمل کنند که ديگر لازم نبود برای راهيمايی اجازه کسب کنيم،
جالب اينجاست که آقای خوئينی ها نماينده مجلس ششم در مصاحبه با برنامه پارازيت صدای آمريکا به مردم رهنمود می دهد که اگر کسانی در بين جمعيت شعار خشونت آميز ( راديکال ) دادند از صف خود بيرون کنيد!!
يک اشکال عمده ديگر جنبش اين است که آن را مختص جوانان کرده و ديگر اقشار جامعه را نمی بينند. کارگران ، معلمان، پرستاران، دکتران، کاميون داران ، مدارس از راهنمايی تا دبيرستان، رانندگان شرکت واحد ، نقش زنان در حرکت های اين دهه که هميشه پيشرو بوده و هستند، ديگر مليتها ،  بازاريها. نقش همه اين اقشار را در دعوت به يک اعتصاب عمومی ناديده می گيرند و فقط حرکت را به شرکت مردم آن تاکيد بر جوانان در خيابانها می بينند.
تجربه اين دو سال نشان داده که هر بار که مردم برای مبارزه به ميدان آمده اند و هميشه هم پرچم تظاهرات مسالمت آميز را در دست داشته اند توسط نيروهای سرکوبگر به خاک و خون کشيده شده اند .
سوال ، چرا در حال حاضر ما شاهد آن جمعيت چند ميليونی که بعداز انتخاب به ميدان آمده بودند  نيستيم؟
به نظر من يک دليل عمده شايد همين تاکيد بر قانون اساسی و حفظ نظام به نوعی که از پيام ها و بيانيه هايی که بيرون  می آيد باشد.
سوال ديگر اينکه چرا تمام تلاشهای دست اندرکاران اين جنبش و کسانی که در گوشه و کنار قلم می زنند ، حفظ نظام است؟ بايد از اينها پرسيد چه نکته مثبی در حفظ اين نظام می بينند؟ آيا تجربه 32 سال بدبختی و تباهی جامعه ، سرکوب تمام آزاديها ، دستگيری ، شکنجه و اعدام چندين هزار انسان  از سال 59 تا به امروز کافی نيست؟ چرا هنوز اين افراد تلاش می کنند که به طناب پوسيده اين نظام  آويزان شوند و مردم را بيشتر و بيشتر در حفظ اين نظام کثيف به بازی بگيرند؟
با توجه به شرايط موجود اگر جنبش بطور مدام ادامه پيدا نکند و همزمان با تمامی حرکتهای ديگر در شهرهای بزرگ و کوچک ارتباط تنگاتنگ نداشته باشد و جنبش را فقط مختص شهر تهران بداند و حتی در گرامی داشت شهدای جنبش فقط تهران را ببيند ( همانطور که در شهيد شدن حامد نور محمدی  دانشجوی اهل خرم آباد در شهر شيراز ديديم ) آنچنان برنامه ای نداشتند و به حمايت از دانشجويان اعتصابی در دانشگاه شيراز نپرداختند.  
نکته ديگر اينکه اگر  از تمامی  کارگران و کارمندان در سراسر ايران نخواهندکه به يک اعتصاب عمومی دست بزنند کار بجای نخواهند برد. و عملا به مسئله ای که رژيم جمهوری اسلامی خواهان آن است يعنی طولانی تر شدن جنبش ، سرکوب بيشتر و ايجاد دلسردی در بين مردم برای ادامه مبارزه کمک خواهند کرد.

 

*  (noun) radicalism
the political orientation of those who favours revolutionary change in government and society

راديکاليسم ( اسم )
جهت گيري سياسي از کساني که طرفدار تغيير انقلابي در دولت و جامعه هستند.

اقبال کايدان
11 اسفند 1389 برابر با 2 مارس 2010
 

No comments:

Post a Comment